جوک و sms های خفن سری جدید

تعداد 10 جوک جدید و 20 sms خفن توپ

--یه روزی غضنفر تو کشتی بوده
کشتی داشته غرق میشده
غنضفر با هزار تا زور و زحمت خودشو میرسونه به ساحل
بعد میگه خو الهی شکر خودمه نجات دادم حالا ورم بقیه ر نجات بدم

--غضنفر گوشه اتاق ساكت نشسته بود! چشمانش نغمه غم انگيزي را تداعي ميكرد! به گلهاى قالي زل زده بود كه خواهرش داد زد: مامان بيا! غضنفر خودشو خيس كرده!!! ‎

بقیه متن در ادامه مطلب

154-غضنفر اومد از هواپیما پیاده بشه شلوارش افتاد
زود کشیدش بالا و داد زد
کجاست اون زنه که گفت کمربنداتونو باز کنین
همینو میخواستی ؟

155-به غضنفر میگن:چرا میری دستشویی درو نمی بندی؟ میگه:إ من درو ببندم که تو هم بیای از سوراخ کلید نگاه کنی؟!

156-یارو داشته می مرده به زنش میگه :
اگه من بمیرم تو ازدواج میکنی ؟؟
میگه : اره
میگه : براش میرزاقاسمی هم درست میکنی؟؟؟
میگه : نه دوست نداره

157-خسیسه تو مسابقه ی رالی شرکت میکنه سره راه مسافر میزنه

158-پشت کنکور بودم همه میگفتن تو کنکور قبول شو همه چی حله حالا که قبول شدم ترم سه کاردانی هستم میگن کاردانی که چیزی نیست باید بخونی واسه...
دیگه هیچی منم گفتم که بعد کاردانی خط رو دیوارو هم نمیخونم!!!

159-یه روز یه یارو میره جلوی بانک میشینه و پاهاشو باز می کنه بعد دوستاش اونو میبینن بهش میگن چرا اینجوری نشستی ؟میگه آخه دیشب اخبار اعلام کرد به باز نشسته ها وام میدن

160-جک عمو پورنگ برای بچه ها تو برنامش:
به یارو میگن با جان جمله بساز،میگه جااان!!!
خب همین کارها را میکنید که نسل جوان افسردگی میگیرن دیگه!
دهه پنجاییها :o
دهه شصتیها :o
دهه هفتادیها و هشتادیها :((
دهه نودیها :)))))))
کمیته همایت از همه دهه ها :(((

1-برایت گردنبندی از گریه خریدم٬یادت باشد فراموش نکنی که گریه هایم گردن توست...!!!

2-هی فلانی!دیگر هوای برگرداندنت را ندارم...
هر جا که دلت می خواهد بــــرو !
فقط آرزو میکنم وقتی دوباره هوای من به سرت زد...
انقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت باز هم آرام نگیری !
و اما من...
بر نمیگردم که هیچ
عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم که لم ندهی روی مبل های راحتی...
با خاطراتم قدم بزنی...!!!

3-من از همسرم پرسیدم که برای سالگرد ازدواجمان به کجا برویم؟

او گفت: به جائی که تا حالا نرفتم

من گفتم: نظرت راجع به آشپزخانه چطوره !!؟

4-میان آنهمه الف وب دبستان ، آنچه در زندگی واقعیت داشت، خط فاصله بود...!

5-دیروز سقف خانه ها چوبی بود
رفتار و عمل در همه جا خوبی بود
امروز که بنا ها همه از سنگ شده
دل ها و بنا ها هماهنگ شده

6-رو میکنم به آیینه
. رو به خودم داد میزنم
.ببین چقدر حقیر شده
اوج بلند بودنم....

7-ﺳﻼﻣﺘﻲ ﻣﺎﺩﺭﻱ ﻛﻪ ﭘﻴﺮﻫﻦ ﺳﻔﻴﺪ ﻣﻴﺪﻱ ﺑﺶ ﺑﺸﻮﺭﻩ ﺍﺑﻲ ﻻﺟﻮﺭﺩﻱ ﺗﺤﻮﻳﻠﺖ ﻣﻴﺪﻩ

8-گاه سکوت معجزه میکند و تو می آموزی همیشه بودن در فریادنیست!!

9-دیش دیرنگ دیرنگ..دیش دیرینگ دیرینگ..دیش دیش دیش دیش دیرینگ دیرینگ
زنگ گوشی بابامه...حالا ویبرش به کنار که باعث لرزش کل خونه میشه
اما وقتی یکی بش زنگ میزنه احساس میکنم رفتم کنسرت شهرام شب پره تو دبی...
بعد زنگ گوشی من که مازیار فلاح میخونه...بابام میگه اینم زنگ گوشیه سر ادم درد میگیره..
بله بله
یه همچی بابایی دارم من..
اصلا زنگ گوشی ارومش که ادم ام اس میگیره منو کشته...گاز گاز کرده روحیه منو

10-منتظرم خدایا...
خط پایانت کو ...
آیا جنمت همین جایی که هستیم نیست؟
من آتشت را به نامردی ها " دو رویی ها و خیانت ها ترجیع میدهم ...
شاید اگر ایوب هم در عصر ما بود صبرش لبریز میشد ...

11-باید به بعضیا گفت:
این شماره ی پینـوکیــوست،،،
زنگ بزن ببین چطوری آدم شده،
شاید تـــو هم آدم بشی...!
...؟؟

12-ببين!
دكتري!
مهندسي!
خوشگلي!
خوش تيپي!
مايه داري!
اصلا آخرشي!
معرفت نداشته باشي، "مفت" نمي ارزي..
همين¡

13-ﺍﻱ ﮐﺎﺵ ﻳﺎﺩ ﻣﻴﮕﺮﻓﺘﻢ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺍﻱ ﺣﺮﻣﺘﻢ ﺯﻳﺮ ﺳﻮﺍﻝ
ﺭﻓﺖ
ﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﻲ ﮐﻨﻢ
ﻭ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﻧﺒﺎﺷﻢ . .

14-ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺻﺒﺢ ﻋﺮﻭﺳﯽ ، ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﻨﻨﺪ.
ﺍﺑﺘﺪﺍ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﭘﺴﺮ ﺁﻣﺪﻧﺪ.ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ.ﺍﻣﺎ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ
ﻗﺒﻞ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﺮﺩ.ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺑﻌﺪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺧﺘﺮ
ﺁﻣﺪﻧﺪ.ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ
ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ.ﺍﺷﮏ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺯﻥ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﮔﻔﺖ:ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢ
ﺑﺒﯿﻨﻢ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻮﻥ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﻨﻢ.ﺷﻮﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ
ﻧﮕﻔﺖ ، ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﯾﺸﺎﻥ ﮔﺸﻮﺩ.ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﭘﯿﺶ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺖ.
ﺳﺎﻟﻬﺎ ﮔﺬﺷﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﭼﻬﺎﺭ ﭘﺴﺮ
ﺩﺍﺩ.ﭘﻨﺠﻤﯿﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﺷﺎﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩ.ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪﺍﯾﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪ ، ﭘﺪﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺷﺎﺩﯼ ﮐﺮﺩ ﻭ
ﭼﻨﺪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺭﺍ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪ ﻭ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ
ﻣﻔﺼﻠﯽ ﺩﺍﺩ.ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺘﻌﺠﺒﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:ﻋﻠﺖ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺷﺎﺩﯼ ﻭ
ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﯿﺴﺖ ؟
ﻣﺮﺩ ﺑﺴﺎﺩﮔﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:
ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻮﻥ ﮐﺴﯿﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻪ!
سلامتی همه دخترای با محبت♥♥♥

15-تکيه گاه بودنم براي ماندن وبودن باتو،براي لحظات دلدادگي،براي لحظه اي تنهاشدن باتو،براي چشم دوختن هميشگي درچشمانت،ثانيه هاآتش مي زنندبرجسم وجانم

16-سر میز شام یادت که میفتم بغض میکنم،اشک در چشمانم حلقه میزند و همه با تعجب نگاهم میکنند..لبخندی میزنم و میگویم:چقدر داغ بود...!!!

17-وقتيی با يه نفر خوشحالی ، نيازی به دوميش نيست !
بفهم ...
باتو هم بفهم.............

18-توبازار(بازار آندروید)داشتم ی برنامه ای رو دانلود میکردم و نظراتی رو درباره ی برنامه نوشته بودن رو می خوندم؛
یکی گفته بود :من آیفون دارم همین الان دانلودش کردم خیلی خوشم اومد!
عاقایون میخوایید قپی بیاین لطفا شعور رو واسه ملت در نظر بگیرید،والاااااااا؛)
حداقل از آندروید مارکت خجالت میکشیدی

19-گاهی به بعضـــــیا باید گفت:
عزیزم اگه برام بـــزرگ شده بودی فقط به خاطر خطـــای دیــدم بود،
میدونی که آستیگماتم...!!!!!
الله وکیلی راست نمیگم؟؟؟

20-به بعضــــيا باید گفت :
بعد از این که بازیتون با احســاســات من تموم شد، بذارینش سر جاش،
لطفــــــــا!!!!!
مگه نه؟؟؟؟